بلال حبشی مؤذن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم سیاه بود و هم مخارج بعضی حروف مثل شین را نداشت و لذا در اذان به جای اشَهد می گفت اسَهد. بعضی اهل ظاهر و مقدس مآب ها دائم نق می زدند که این برده ی سیاه چه کسی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را مؤذن کرده اند؛ نه تجویدش صحیح است و نه شأن و مقامی دارد. بالأخره آن قدر گفتند تا اینکه یک شب پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آنها فرمودند: خودتان می دانید. اگر می خواهید، مؤذن را عوض کنید.آنها هم به بلال گفتند. فردا صبح تو اذان نگو . اما آن شب بسیار طولانی شد و هر چه مردم منتظر ماندند که فجر طالع شود و نماز صبح را بخوانند، همچنان تاریکی همه جا را گرفته بود.بالأخره صبرشان لبریز شد و خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدند و عرض کردند چرا امشب صبح نمی شود؟ حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند : برای اینکه بلال را رنجانده اید. تا بلال اذان نگوید، فجر طالع نخواهد شد. این بود که به ناچار به مؤذن بودن بلال تن دادند و از او درخواست کردند که برای گفتن اذان به مسجد بیاید و بالأخره فجر طالع شد. آنچه نزد خداوند ارزشمند است، صدق و صفای باطن است، نه مقامات علمی و شئون اجتماعی و ظواهر عبادی و تقدس مآبی. خدا حامی صدق و صادقین است.